شنبه، مهر ۰۹، ۱۳۸۴

مارکسیزم و نگاهش به تاریخ

در مقاله گذشته که نگرشهای مختلف بر اساس نوع نگاه و طرز بیان تاریخ را از دیدگاه آقای عنایت بیان کردیم از مکتبی به نام مارکسیست نام بردیم که بر اساس آنچه دکتر زیبا کلام گفته اند این مکتب بیشترین و قویترین تاثیر را بر نویسندگان ما داشته است[1] به همین دلیل این مقاله را برای آشنایی-هر چند مختصر و کلی – با این مکتب اختصاص دادم.تعریف ارائه شده از مارکسیزم در این مقاله بخشی ار تعریف این مکتب است در کتاب
«فرهنگ سیاسی» از آقای «داریوش آشوری»(انتشارات مروارید-چاپ یازدهم 1357) از مدخل «مارکسیزم».[2]
فلسفه تاریخ و نظریه سیاسی و اقتصادی کارل ماکس(1818-83) فیلسوف آلمانی. در توضیح و بسط این مکتب فر دریک انگلس(1820-95) با وی یار بود.مشهورترین اثر مشترک آن دو« مانیفیست کمونیست» است که در سال 1848 منتشر شد و مشهورترین و موثرترین اثر در تاریخ سوسیالیزم مدرن است.بزرگترین اثر مارکس کتاب «سرمایه»(کاپیتال) است که جلد اول آن در 1867 منتشر شد و دو جلد بعدی پس از مرگش به وسیله انگلس تنظیم شد و انتشار یافت... بطور کلی٬ بسیاری از اندیشه های نوین سوسیالیزم ٬ بویژه کمونیزم ٬ مستقیم یا غیر مستقیم از مارکسیزم سر چشمه می گیرند.مارکسیزم در درجه اول یک نظریه تاریخی است که روش دیالکتیکی را برای توضیح تطورات جامعه بشر به کار می برد . تفسیر مادی تاریخ(ماتریالیزم تاریخی) بر این مبنا استوار است که تکامل تاریخی بشر نتیجه تکامل وسایل تولید است و وسایل تامین نیازمندیهای مادی انسان و روابط اجتماعیی که بر اساس آن ایجاد می شود «زیربنای» ساختمان جامعه است و سایر نهادهای اجتماعی (مذهب ٬ اخلاق ٬ دولت ٬ و سیاست ٬ تعلیم و تربیت ٬ اصول عقاید ٬ خانواده ٬ و غیره) بر اساس این زیر بنا شکل می گیرند و « رو بنای» اجتماعی را تشکیل می دهند و هر جامعه بر حسب ساختمان اقتصادی و نحوه رفع احتیاجات مادی خود(شکار ٬ کشاورزی ٬ صنعت و تجارت) نوع خاصی از نهادهای رو بنایی را دارا ست که با تغییر زیر بنا (مثلا تحول از مرحله کشاورزی به صنعت) تغییر می یابد. با تکامل تکنیک سیستم اقتصادی نیز تغییر می کند . ثروت مجددا توزیع می شود و طبقات تازه ای ظاهر می شوند که با وسایل تولید جدید سر و کار دارند و جامعه وارد مرحله تاریخی تازه ای می شود . در هر جامعه دو طبقه اصلی وجود دارد که یکی مالک وسایل و دیگری عرضه کننده نیروی کار و استثمار شونده است . تضاد منافع این طبقات موجب پیدایش یک نزاع دایمی آشکار یا پنهان در جامعه است که «جنگ طبقه ای » خوانده می شود. جنگ طبقه ای نیروی محرکه تحولات اساسی تاریخ است . به اعتقاد مارکس «تاریخ بشر تا کنون تاریخ جنگ طبقات بوده است ٬ نه تاریخ جنگ ملتها » جنگی که میان حاکم و محکوم ادامه داشته است . هر نظام اجتماعی طبقه ای نطفه انهدام خود را در خویش دارد.

مقاله بعدی :یادمان دکتر زرین کوب

1- ما چگونه ما شدیم – صادق زیباکلام صفحه 39
2-ویرایش جدید این کتاب نیز منتشر شده است که از ویرایش قدیمی کامل تر است و برای یافتن اطلاعات بیشتر در مورد این مکتب و سایر مکاتب می توانید به آن کتاب مراجعه کنید.