این مطلب بخشی از فصل اول کتاب «دین وفرهنگ ایرانی پیش از عصر زرتشت» است که توسط آقای «هاشم رضی» تالیف شده است.برای مطالعه بیشتر می توانید به کتاب «روزگاران» اثر
«دکتر عبداحسین زرین کوب » مراجعه کنید که در آن کتاب درباره این موضوع مفصل تر بحث شده وعلاوه بر موقعیت جغرافیایی در مورد پوشش گیاهی و حتی تنوع جانوران منطقه ایران در زمانهای دور و قبل از تاریخ اشاراتی دارد .
سرزمین ایران منطقه یی است سه گوش و بلند ٬ میان دو فرو رفتگی ٬ دریای خزر در شمال و خلیج فارس در جنوب . از لحاظ وضع منطقه یی حالتی حساس دارد٬ چه دو قسمت از آسیا ٬ یعنی آسیای غربی و آسیای مرکزی را چون پلی به هم پیوند می دهد. همچنین این سرزمین بلند جلگه های آسیا ی داخلی را به بلندیهای آسیای کوچک و اروپا متصل می کند.
مناطق کوهستانی این سرزمین بسیار و تقریبا در احاطه یک رشته جبال ممتد قرار دارد . در مغرب ٬ سلسله جبال زاگرس از شمال غربی تا جنوب شرقی امتداد دارد. درازای این سلسله کوهها از هزار کیلومتر تجاوز می کند و تقریبا حدود دویست کیلومتر پهنا دارد که به نسبت کم و بیش می شود .بلندی این کوهها از هزار تا هزار و هفتصد متر می رسد. دره هایی بسیار در مناطق کوهستانی وجود دارد که در درازا و پهنا تفاوت دارند و از پنجاه تا صد کیلومتر درازا و ده تا بیست کیلومتر پهنا دارند.
در قسمت مرکزی زاگرس قسمتی برامده وجود دارد که به سوی غرب و در بین النهرین پیش می رود.این قسمت لرستان کنونی بوده که هزاره دوم پیش از میلاد ٬ ساکنان آنجا ٬ یعنی کاسیان بابل را فتح کرده و مدت پنج قرن در ان منطقه حکم روایی داشتند.
اما در شمال فلات ٬ سلسله جبال البرز قرار دارد که بلندترین نقطه آن پنج هزار و ششصد متر است و دماوند نام دارد٬ که در امتداد سواحل جنوبی دریای خزر امتداد دارد. رشته کوههای البرز از جانب انتهای غربی به آذربایجان ایران می رسد که میانه آن دریاچه ارومیه قرار دارد با آبی شور .این قطعه زمین که جنبه مذهبی نیز دارد و به روایتی زادگاه پیامبر بزرگ پارسی٬̓ یعنی زرتشت شمرده می شود ٬ در طول تاریخ شاهد بسیاری وقایع بوده است . آنچه که تاریخ بیان می کند ٬ مرکز پارسیان نخست از این خاستگاه بوده است .
در مشرق سلسله جبال البرز ٬ خراسان واقع است. در این قسمت بلندیها کمتر و عبور سهل تر می باشد.این سلسله جبال در جنوب با یک رشته کوه که عبارت از مکران کوه باشد تکمیل می شود که به وسیله دو گذرگاه شکافته می شود . یکی بندر عباس در خلیج فارس و دیگری گذرگاهی که به طرف بلوچستان و کویت راه می یابد.
قسمت مرکزی فلات که دو رشته کوه از ان می گذرد٬ فرورفتگی است که در خشکی و بی آب و علفی شهره و زبانزد است. این فرورفتگی به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم می شود : قسمت شمالی دشت کویر و بخش جنوبی دشت لوط خوانده شده . قسمت شمالی بخشی است نمک زار که از فرط نامساعد بودن در آن جا نه چیزی می روید و نه جانداری زندگی می کند. به ندرت جاهایی یافت می شود که نمکش کمتر می باشد و شرایطی بسیار دشوار و سخت در ان قسمتها برای زندگی وجود دارد٬ و همین جاها است که واحه هایی** حقیقی را تشکیل می دهد.اما در قسمت جنوبی٬ یعنی دشت لوط این امکان اندک نیز ساقط است و به عقیده کاشفانی معدود و انگشت شمار که از جان خود گذشته و از این کویر گذشته اند٬ اینجا منطقه یی است که از صحراهای بزرگ آسیای میانه چون گوبی به درجات قابل ملاحظه یی بدتر می باشد و آن صحراها در برابر این منطقه حاصل خیز به نظر می آیند.
انچه که تاکنون مستفاد شده٬ زندگانی تنها در دره ها و شکافهای عظیم کوهستانی ٬ و به نسبت کمتری در واحه ها امکان داشته است.اما از این که بگذریم٬ دشتهایی نیز بوده است که از همه لحاظ از موقعیتهای مناسبی بهره مند بوده است٬ و از آن جمله است دشت سوزینای باستان و یا خوزستان امروز. این ناحیه از ازمنه باستان گرایشی داشت به تمدن و وضع مطلوب آن در اقوام کوهستانی بدوی و نیمه بدوی که در حدود آن می زیستند٬ تاثیرات فراوان و قابل توجهی می گذاشت.در آن هنگامی که مرزهای شاهنشاهی ایران از سوی مغرب به مناطق دوری بازکشیده می شد٬ در همین دشت بزرگ پایتخت٬ یعنی شوش ایجاد شد٬ و شوش مرکزی بود که با وسایلی ارتباطی به سهولت به بین النهرین و آسیای کوچک مربوط می شد.
دشتی نیز در پشت سلسله جبال مجاور دریای خزر قرار دارد.از لحاظ طبیعی در این منطقه شرایطی وجود دارد که به موجب آن باران فراوانی باریده و محصولی بسیار بهره می دهد.این قسمت در واقع منطقه حاره ایران است که سطحش از باتلاقها٬ مردابها٬ و جنگلها یی بسیار انبوه پوشیده شده است .
در فلات ایران٬ پایتخت ها جملگی از پیدایش نخستین پادشاهی در ماد تا واپسین پادشاهی٬ در جانب بیابان و در طول دو جاده اصلی که در کناره های داخلی دو سلسله جبال عظیم کشیده شده قرار دارند. از جانب غرب به شرق جاده یی که به موازات البرز کوه ممتد است٬ گذرگاه شهرهای چون هگمتانه٬همدان٬ قزوین٬ تهران٬ ری٬ دامغان یا شهر صد دروازه و هرات واقع شده است؛ و هم چنین در جاده جنوبی اسپهان ٬ پاسارگاد٬ استخر٬ تخت جمشید٬پرسپولیس و شیراز قرار دارد.
آن چه که دانشمندان بدان معتقدند آن است که این تقسیمات جغرافیایی که در دوره تاریخی ما مورد قبول است ٬ در عصر ماقبل تاریخی نیز صادق است.
مقاله بعدی:ایران پیش از تاریخ (انسان غار)
*-بیابانی که خالی از آب و گیاه باشد .فلاه دشت بی آب و گیاه.بیابان بی آب .صحرای وسیع و فراخ
(لغت نامه دهخدا)
توضیح-
دشتی پهناور و مرتفع.در زبانهای اروپائی پلاتو (Plateau) به معنی بلندی بسیار بزرگی بر روی کره زمین است. مترجمان کتب اروپایی در ترجمه این لغت عربی فلات را فقط بعلت شباهت لفظی به کار برده اند ٬ در صورتی که فلات به معنای قفر و بی آب و علف است٬ و بجای پلاتو در زبان تازی «نجد» و « هضببه » و در فارسی « پشته » مستعمل است .به همین جهت بعضی از فظلا بر استعمال فلات به معنی پلاتو ایراد کرده اند٬ و برخی این تسامح را جایز شمرده اند.
( فرهنگ فارسی معین )
**- واحه (اصطلاح جغرافیایی) آبادی که در وسط ریگزار قرار دارد و آن لفظی است منقول از لغت مصری (المنجد)
(لغتنامه دهخدا)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر