در مورد پاسخ به این سوال به کتابی مراجعه می کنیم که نویسنده اش خود مطرح کننده این سوال است؟
کتاب "ما چگونه ما شدیم؟" اثر قابل تأمل دکتر صادق زیبا کلام.بخشی از فصل اول این کتاب برای روشن شدن مطلب در زیر آمده است .(1)
"شاید این نکته مطرح شود که طرح این سوال که ((چگونه)) به گذشته و واقعیات تاریخی بپردازیم علی القاعده نادرست است.زیرا که حقیقت یا واقعیات تاریخی ثابت اند(بصورت وقایعی که در گذشته صورت گرفته اند)٬ بنابراین فقط یک نوع نیز بیشتر به آن نمی توان پرداخت و آنهم روایت بی کم و کاست آنچه که در گذشته تحقق یافته است.شاید بشود گفت که ایراد فوق در ظاهر صحیح است از آنجا که یک حقیقت بیشتر نبوده است٬ بنابراین گزارش آن نیز یک گونه بیشتر نمی تواند باشد٬ اما در عالم واقع اینچنین نیست.نویسندگان مختلف از یک رویداد تاریخی تفاسیر و تعابیر متفاوتی ساخته اند.به سخن دیگر٬ حقیقت یکی است و تغییر ناپذیر٬ اما برداشت و فهم ما از آن یکسان نیست.بنابراین از گذشته و سیر تحولات آن بیش از یک روایت وجود دارد.
مرحوم حمید عنایت نویسندگان و مورخین ایرانی و اروپایی را که در زمینه تحولات سیاسی و اجتماعی ایران قلم زده اند به سه گروه مشخص تقسیم نموده است.گروه اول را نویسندگانی می داند که معتقدند در تاریخ و گذشته ایران تغییر و تحول خاصی وجود نداشته.نهادها و سازمانهای اجتماعی و سیاسی ایران همواره دارای یک نوع رابطه کم و بیش ثابت با مردم بوده اند.« از دید این محققین٬ تاریخ ایران در حقیقت جز داستان تسلسل حکومتها و دودمانهای شاهی چیز دیگر نیست».
گروه دوم کسانی هستند که به تاریخ بصورت سیر یک جریان تکاملی مشخص و لایتغیر می نگرد و بالطبع تحولات سیاسی و اجتماعی ایران را نیز جدای از این روند تکامل نمی دانند.به گفته عنایت:
« این دانشمندان که اغلب مارکسیست یا از ایرانشناسان شوروی (سابق) هستند٬ عقیده خود را به صورت حکمی عام بیان می کنند و هیچ کشوری را از آن مستثنی نمی دانند.به همین دلیل اصلاحات و مفاهیم جامعه شناسی غربی را عیناً درباره نهادها و جریانات تاریخی ایران صادق می دانند و مثلاً مدعی هستند که نظام اجتماعی دوره ماد با دوره «اسکلاواژ» تاریخ اروپا یا دوره ملوک الطوایفی عصر اشکانی با فئودالیسم اروپایی مطابق است و میان آنها هیچ فرقی وجود ندارد.»
گروه سوم در تقسیم بندی (عنایت) عبارتند از نویسندگانی که معتقدند جامعه ایران دارای ویژگیهای خاص خودش است و لذا سیر تحولات آن نیز متفاوت از جوامع دیگر(و بالاخص جوامع اروپایی) است. او«هانری کربن » فرانسوی و خانم پرفسور «آن لمبتون» انگلیسی را از این دسته دانسته و معتقد است که اینان با کاربرد مفاهیم و اصطلاحات جامعه شناسی اروپایی در مورد تاریخ اجتماعی و اقتصادی ایران مخالفند یا در این کار احتیاط کرده و اندازه را نگه می دارند.
از میان سه گروهی که برشمردیم٬ بایستي اعتراف نمود که بیشترین و قوی ترین تاثیر را گروه دوم (مارکسیستها) بر نویسندگان ما و آثار سیاسی معاصر ایران گذارده اند."
حتی اگر به تقسیم بندیهای عنوان شده معتقد نباشیم لااقل مطالعه ای سطور باعث می شود تا نگاهی دقیق تر و موشکافانه تر نسبت به مقوله تاریخ اتخاذ کنیم و قضیه را زیاد ساده نگیریم .
مقاله بعدی: مارکسیسم و نگاهش به تاریخ
1-شابک این کتاب 0-5-90133-964 –صفحه 38و39 کتاب
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر