من مطمئن هستم که هیچ کدام از اتهامات که امثال "ذاکر" در مجلس علیه موسوی طرح می کنند مبنای حقوقی ندارد. این حرکت را بیشتر یک حرکت سیاسی برای فشار بر آقای موسوی تلقی میکنم. من آقای ذاکر را نمیشناسم، اما بخشی از نمایندگان مجلس که حامی دولت هستند، خودشان در نتیجه یک نوع انتخابات «مهندسی شده» به مجلس راه پیدا کردهاند. طبیعی است که آنها نسبت به چنین شرایطی در مورد انتخابات دهم ریاست جمهوری حساسیتی ندارند و هر گونه مخالفت با آن را مقابله با نظام تلقی میکنند. در فهم آنها از مردم سالاری دینی، مردم نقش و جایگاه خاصی ندارند.
واقعیت این است که مردم از نمایندگان مجلس توقع دارند که برای طرح عدم کفایت ریاست جمهور اقدام کنند، تا با خواستههای اکثریت مردم همسویی داشته باشد.
مهمترین موضوع، آگاهی مردم نسبت به وضعیت موجود است. تمام دستگاههای تبلیغاتی که در دست دولت است، از جمله صدا و سیما، روزنامهها، سایتها و کسانی که در قالب نمایندگی مجلس یا مقامهای دیگر به نفع دولت جو سازی تبلیغاتی میکنند تا آقای موسوی را اغتشاشگر معرفی کنند، باید بدانند این گونه تبلیغات در اذهان عمومی مردم جایگاهی ندارد و مردم این چیزها را به خوبی میفهمند.
در تماسهای مختلف با مردم و با حضور در میان تجمعات مردم، به راحتی متوجه میشویم این گونه تبلیغات دیگر تاثیری که شاید چند سال قبل داشت، ندارد. آگاهی مردم به شدت بالا رفته و رفتار مدنی مردم شیوه کاملا متفاوتی را نشان میدهد.
از سوی دیگر، بیانیههای آقای موسوی در این زمینه کاملا روشن و شفاف است. من این را بیشتر در جهت افزایش فشار بر ایشان میبینم، ولی این فشارها هیچ تاثیری بر شیوه آقای موسوی برای استیفای حقوق به سرقت رفته مردم به وجود نخواهد آورد.
همان طور که آقای موسوی در بیانیه خود مطرح کرد، مشکل اساسی این است که متاسفانه بخش قابل توجهی از اعضای شورای نگهبان بر خلاف قانون اساسی و قانون انتخابات، بیطرفی را نقض کردند و چون خودشان نقض کننده قانون بودند، پس صلاحیت لازم را برای رسیدگی و حکمیت در یک امر ملی را نداشتند.
بخش قابل توجهی از فقها و برخی از حقوقدانان شورای نگهبان که سمت اجرایی دارند و درهیئت دولت و معاونت ریاست جمهوری فعالیت میکنند، نمیتوانند بی طرف باشند.
تایید انتخابات توسط شورای نگهبان اصلا غیرمنتظره نبود و ما میدانستیم شمارش آرای برخی از صندوقها مشکلی را حل نخواهد کرد و فقط یک نوع مشروعیت بخشی برای تصمیم شورای نگهبان مبنی بر تایید انتخابات به شمار میرود.
اکثریت مردم به هیچ عنوان نمیتوانند این دولت را به عنوان دولت خودشان بپذیرند. راههای دیگری برای نشان دادن اعتراض به صورت مسالمت آمیز و مستمر هم توسط خود مردم ابداع میشود که بسیار جالب است و رفتار کاملا مدنی و مسالمت آمیز مردم را نشان میدهد. مردم هرگز به سوی مقابله با کل نظام گام برنداشتهاند و این مسئله قابل تقدیر است.
پیگیریهای آقای موسوی به عنوان امین اکثریت آرا باید ادامه یابد، چون این آرا متعلق به خود آقای موسوی نیست که بتواند به عنوان یک حق شخصی از آن بگذرد. این آرا متعلق به همه کسانی است که رأی داده اند و بر اساس محاسبات ما، چیزی بین ۱۰ تا ۱۱ میلیون رأی تقلب صورت گرفته است. ما یقین داریم آقای موسوی اکثریت آرا را به دست آورده، پس اکثریت مردم ایران حق دارند برای استیفای خود همچنان اقدام کنند.
- حجت الاسلام "طائب" از طرف بسیج گفته است مردمی که مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند، توسط کسانی بوده که در ظاهر لباس بسیج یا نیروی انتظامی را پوشیدهاند.
موضوع خیلی جالبی است، یعنی هر کسی ممکن است لباس بسیج بپوشد.این مسئله، دو حالت بیشتر ندارد؛ حالت اول این که این حرف هم مانند خیلی حرفهای دیگر دروغ است. در این صورت، کسانی که این نیروها را برای سرکوب مردم به کار میبرند، باید پاسخگو باشند. متاسفانه اینها در یک سلسله بی پایان دروغپردازی افتادهاند و آدم دروغگو برای ترمیم هر دروغی به دروغ دیگری متوسل میشود.
حالت دوم این که این مطلب راست است که در این صورت، سؤالات بسیار مهمتری مطرح میشود. اگر به راحتی هر کسی میتواند وارد این سازمان شود یا این لباس را بپوشد، باید سوال کرد چطور مسایل مهمی مانند انتخابات را به سازمانی که این درجه از اطمینان متوجه آن است، واگذار شده؟ حالا فرض کنید من بخواهم خودم را به عنوان یک بسیجی جا بزنم. هر چند که من در دوران دفاع مقدس مدتی جزو نیروی بسیج بودم، خدمت کردم و پشیمان هم نیستم، اما فرض کنید درحال حاضر بخواهم خودم را به عنوان بسیجی جا بزنم. تجهیزات را از کجا میتوانم بیاورم؟ تجهیزات ضد شورشی که دراختیار اینها قرار دارد، در فروشگاهها که به فروش نمیرسد، پس اینها باید از یک جایی به من داده شود.
به نظر من، طرح این گونه مسایل مشکلی را حل نمیکند، بلکه بندهایی است که روز به روز دست و پای نظام تبلیغاتی آقایان را بیشتر درهم میپیچد.
با توجه به اتهاماتی که به آقای موسوی وارد شده است، اگر پرونده قضایی تشکیل شود و ایشان محکوم شوند، چه عکس العملی نشان خواهند داد؟
من فکر نمیکنم از نظر حقوقی کار به آنجا برسد و هنوز در نظام این مقدار حرمت نگاه داشته میشود. بخشهایی از این نظام هنوز نقش معتدلی دارند و عاقلانه و باتدبیر رفتار میکنند و بعید میدانم کار به چنین جایی کشیده شود.
این مسئله بیشتر برای ایجاد فشار بر آقای موسوی از طرف گروههای تندروی طرفدار دولت است. اینها معتقد هستند برای حل مسئله باید برخی از سران منتقد نظام که در چهارچوب نظام فعالیت میکنند را مثلا اعدام کنیم. این نگاه تندروانه همیشه وجود داشته و مورد قبول مدیریت کلان نظام نبوده است.
ولی اگر به فرض هم چنین مسئلهای پیش بیاید، باید یک هزینه اجتماعی بسیار سنگینی پرداخته شود تا افرادی بتوانند وضعیت را به چنین جایی بکشانند. فکر میکنم در سطوح مختلف نظام نسبت به نیروی مردم، باورها و ظرفیتهای مردم یک دیدگاه نسبتا واقعبینانه وجود دارد.
بازداشتها را از چند جهت میتوان تحلیل کرد؛ برخی میخواهند این فرصت را مغتنم بشمارند و به یکسری تسویه حسابهای دیرینه بپردازند و این طرح را از ابتدای جریان انتخابات در ذهن داشتند و در محافل خود مطرح کردند. اما واقعیت این است که همه چیز مطابق برنامه ریزیهای محفلی پیش نمیرود و نیروهای دیگری هم در اجتماع وجود دارند که خیلی از این نقشهها را ناکام میگذارند.نکته دوم این است که علاوه بر فعالان مدنی و روزنامه نگاران، تعداد زیادی از جوانان و فعالان را داریم که بازداشت شده اند که هیچ جرمی به جز فعالیت درستاد آقای موسوی نداشتند.
من باید روی این مسئله تاکید کنم که بازداشتها فقط به عدهای افراد شناخته شده منحصر نمیشود، بلکه گزارشهای فراوان از سراسر کشور میرسد که جوانان، دانشجویان و فعالان زیادی در تهران و شهرستانها بدون این که جرمی مرتکب شده باشند، احضار و یا بازداشت شده اند و جایشان معلوم نیست
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر