منبع خبر سایت پارلمان نیوز است
پارلماننیوز:وزیر اسبق کشور با اشاره به این سخن از امام خمینی(ره) در ماجرای کاپیتولاسیون که فرموده بودند«آن آقایانی كه میگویند باید خفه شد، اینجا هم باید خفه شد؟ … والله، گناهكار است كسی كه داد نزند؛ والله، مرتكب كبیره است كسی كه فریاد نكند»، در بیانیهای6بندی به اظهارنظر صریح در خصوص انتخابات دهم ریاست جمهوری پرداخت و پیشنهاد تازهای را برای حل معضل پیشآمده مطرح کرد.
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، متن کامل این بیانیه بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
ألَمْ یأْنِ لِلَّذینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ
آیا وقت آن نرسیده است كه دلهاى مؤمنان در برابر ذكر خدا و حقّ خاشع گردد؟!
وقایع روزهای گذشته اینجانب را به حكم وظیفه دینی، اخلاقی و ملی بر آن داشت تا نكاتی را یاد آور شوم:
1- اعلام نتیجه انتخابات اینجانب را همچون انبوهی از ملت هوشمند ایران شگفت زده و نگران ساخت. شگفت زده از آن جهت كه چگونه سرمایه عظیم اعتماد ملت به تاراج رفت و نگران از این بابت كه چرا پس از گذشت سه دهه از پیروزی انقلابی كه آزادی یكی از اساسیترین شعارهای آن بود و به بهای ریخته شدن خون عزیزان این وطن به پیروزی رسید، شهروندان این کشور از حداقل میزان آزادی سیاسی، یعنی برخورداری از انتخاباتی سالم، محرومند؟ هرچند در طول سالیان گذشته با نگرانی عمیق، ویرانی بسیاری از دستاوردهای اسلام و انقلاب را شاهد بودم، ولی امید آن داشتم تا این انتخابات بتواند تضمینی بر حداقلی از آزادیها باشد و از خسارات بیشتر جلوگیری كند. ملت سرفراز و آگاه ایران نیز برای پاسداری از همین آزادی حداقلی با وجود همه تضییقاتی كه بر سر تحقق خواسته آنان بود بیشترین همکاری را با حکومت داشتند و حتی به فیلتر شورای نگهبان تمکین کردند و به یکی از 4 کاندیدای مورد تأیید شورای نگهبان رأی دادند و صادقانه تمامی سرمایه خود را در طبق اخلاص نهادند و با حضور حماسی خود خواستند از خسارت و زوال بیشتر ایران عزیز جلوگیری كنند.اما افسوس که امروز بسیاری از رأی دهندگان احساس میکنند همان رأی هم نادیده گرفته شده است و فریبی به بهای از بین رفتن آبرو و صداقت حکومت، خوردهاند. انتظار میرفت مسئولین مربوطه با وجود تمامی محدودیتهایی كه در انتخابات ایجاد كرده بودند به آرای مردم احترام گذاشته از آن حفاظت نمایند، آن هم در نظامی كه با عناوینی همچون مردم سالاری دینی همواره خود را بر آمده از ملت معرفی می كند، ولی پاسداشت حضور حماسی ملت اعلام نتیجهای بود كه نه تنها هیچیك از رقبای انتخاباتی آن را نپذیرفتند، بلكه احساسات کثیری از رأی دهندگان را جریحهدار كرد.
2- امروز میلیونها رأی دهنده ایرانی در داخل و خارج کشور معتقد هستند که بزرگترین گناهان که دروغ است، آن هم دروغی به بزرگی ایران و نیز گناه خیانت در امانت را مجریان امر! مرتکب شدهاند و گویا قرار است کسی سخنی نگوید تا با مرور زمان همه چیز حل شود. راستی چه منکری عظیمتر از دروغ و خیانت در امانت آنهم نسبت به ملتی به عظمت ملت ایران؟ مگر راستگویی چه زیانی برای صاحبان قدرت دارد كه از آن گریزانند و دروغگویی جز از بین بردن مشروعیت نظام و سلب اعتماد عمومی چه سودی در پی دارد كه این همه بر آن اصرار میورزند؟ در انتخابات ریاست جمهوری 4 سال قبل هم برخی از کاندیداها مدعی تقلب و تخلف گسترده بودند، لکن در این انتخابات افزون بر سه کاندیدا عدهء کثیری از مردم نتیجه انتخابات را نپذیرفتهاند، چنانچه این باور اصلاح نشود و اعتماد جمهور مردم جلب نگردد بازنده اصلی نظام است. مهمترین سرمایه اجتماعی و ملی همه نظام ها اعتماد عمومی است و حداقل خسران وضعیت کنونی از بین رفتن آن است. آیا در چنین شرائطی نباید برای باز گرداندن اعتماد مردم تلاش کرد؟ آیا روشی که در پیش گرفته شده برای جلب اعتماد مردم مناسب است؟ ابطال انتخابات یک روال سابقهدار بوده و به هیچ عنوان بدعت نیست و بدیهی است تکرار انتخابات هم نه تنها باعث تغییر در آراء واقعی ملت نمی شود بلکه تمامی رأی دهندگان را بر رأی خود ثابت قدم تر میکند. چنانچه شورای نگهبان هم نظر قطعی خود را مبنی بر صحت انتخابات صادر نماید، رهبر میتواند به عنوان معضل پیش آمده از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام دستور اقدام دهد تا رییس جمهور برآمده از انتخاباتی سالم و شفاف بتواند با قدرت و اعتماد به نفسی بیشتر مسئولیت اجرائی کشور را بر عهده گیرد.
حال اگر کسی مدعی تقلب و تخلف در انتخابات باشد چگونه میتواند آن را بیان کند؟ در حالی که مطبوعات تحت فشار و تهدید و سانسور قرار دارند و به نحو بی سابقهای تمامی رسانهها تحت کنترل است و هر گونه اطلاعرسانی از طریق رسانههای داخلی و خارجی و اینترنت و تمامی سایتهای خبر رسانی و حتی تلفن شخصی شهروندان دچار اختلال قرار میگیرد و سیستم پیام کوتاه تعطیل میگردد تا حداقلهای ارتباطی و خبررسانی مردم از بین برود و صدا و سیما هم که متعلق به مردم و جزء اموال عمومی است یک طرفه هر آنچه میخواهد میگوید بدون اینکه اشخاص و صاحب نظرانی که مانند آنها فکر نمیکنند و یا اعتقاد به تخلف و تقلب آشکار در انتخابات دارند را در بحثها شرکت دهد، دیگر چه راهی برای اعتراض میماند؟ مگر امر به معروف و نهی از منكر از مهمترین ارکان اسلام نیست؟ و در آیات متعدد قرآن بر آن تاکید نگردیده است؟ حال چنانچه مردم منکری را از حکومت مشاهده کردند آیا در قبال آن وظیفه ندارند؟ آیا امر به معروف و نهی از منكر برای جلوگیری از انحراف حكومتها نیست؟ حکومتی که مدعی آزادی است و در گفتگو با رسانههای داخلی و خارجی ادعا می کند در ایران آزادی مطلق! وجود دارد، اعلام نماید مردم چگونه میتوانند انتخابات را نقد کنند؟ چرا پس از تبریك رهبری هیچ یك از رقیبان این نتیجه را نپذیرفتهاند؟ چرا نخست وزیر 8 ساله نظام در دوران دفاع مقدس، جناب آقای مهندس میر حسین موسوی و نیز حجت الاسلام و المسلمین مهدی کروبی رییس دو دوره مجلس نظام که هر دو مورد تایید صریح امام خمینی (ره) بودهاند و آشکارا خود را در چهارچوب نظام ولایت فقیه تعریف میکنند و به تازگی از فیلتر شورای نگهبان عبور کردهاند و مجدداً در نماز جمعه اخیر هم مورد تایید رهبری قرار گرفتند و به تعبیری خودی به حساب آمدند، نظر رهبری را نمیپذیرند و صراحتا انتخابات را شعبده بازی و مضحک مینامند؟ امروز هم مردم به دنبال رأی خود میگردند و حکومت نباید از این خواست تعبیر دیگری بکند که تعبیری غیر از این بیش از همه به ضرر حاکمیت است. همیشه حکومتها اعتراضات سنگین و خواستهای بزرگ را تقلیل میدهند و بسیار تعجب آور است که چرا در این نظام خواستهای معقول و قابل دسترس را به انقلاب مخملی و امثال آن و یا تأثیر پذیری از القائات خارجی ارتقاء میدهند؟
3- حال چرا تیر اندازی به مردم؟ چرا دستگیری های کور و حبس و زندان؟ چرا ضرب و شتم و هتک حیثیت مردم؟ چرا حمله به دانشجویان و دانشگاهها؟ چرا اتهامهای واهی؟ چرا برخورد با مالباخته به جای دزد؟ زندانی کردن دهها اصلاح طلب و روشنفکر، نخبگان سیاسی و فعالان حقوق بشر، روزنامهنگاران و تعداد کثیری از جوانان و دانشجویان و فعالان جنبش مدنی كه در راستای احقاق حقوق ملت و دفاع از آزادی بیان تلاش میكردهاند و بسیاری از آنان چه در جریان انقلاب و چه پس از آن خدمات بسیاری به این ملت كردهاند و در راه دفاع از حقوق ملت همچون برادر گرانقدر و عزیزم جناب دکتر سعید حجاریان هزینههای سنگینی چون ترور و جانبازی را پرداختهاند، چه مشکلی را حل میکند؟ آیا این دستگیریها خود برمشکلات حکومت و انحرافش از جاده حقیقت و صواب نمیافزاید؟ به فرض که حکومت عزیزان زندانی ما را وادار به اعترافات دروغین و سناریوهای شکست خورده و نخنمایی مانند اینکه از خارج دستور گرفته و یا به دنبال انقلاب مخملی و امثال آن بودهاند، کرد، طراحان این سناریوها مطمئن باشند تاریخ مصرف این نوع دروغ پردازیها و تهمتها گذشته است و نه تنها بر ملت مؤمن و هوشیار اثر نخواهد گذاشت که فاصله و اختلاف نظر مردم با حاکمیت را بیش از پیش عمیق میکند. آیا این بازداشتها با ضوابط اسلامی و اخلاقی منطبق است؟ آیا این دستور اسلام است که جوانان مظلومی كه روش شما را قبول ندارند به نام اسلام بازداشت و زندانی کنید؟ آیا اینها خوارج هستند و دست به سلاح بردهاند؟
مگر قرآن کریم نمی گوید "محمدٌ رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم / محمّد (ص) فرستاده خداست و كسانى كه با او هستند در برابر كفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند"؟ آیا رو در رو قرار دادن نیروهای سپاه و بسیج و یا نیروی انتظامی - که همگی در جهت امنیت و نظم و نگاهبانی از مرزهای کشور باید با دشمنان خارجی و یا اشرار داخلی مقابله نمایند - با مردم به مصلحت نظام است؟ در اینجا لازم میدانم به مسئولین صدا و سیمای دولتی یاد آور شوم، کسانی را که شما آشوبگر مینامید همین مردمی هستند که هر گاه حکومت نیاز به حضورشان دارد، آنان را ملت غیور و همیشه در صحنه مینامد، هر چند ممکن است افراد شرور آموزش دیدهای در جمع آنان نفوذ كنند و برای آسیب زدن به اجتماعات آنان و صحه گذاردن بر تبلیغات رسانههای حکومتی دست به هر کاری بزنند. بیتردید این شیوه تبلیغات و اتهامهای واهی نفرتی عظیم در میان مردم برای بنگاه عریض و طویل اطلاع رسانی دولتی به وجود میآورد چرا که نجابت مردم هیچگاه به آنان اجازه تخریب و زیان رساندن به اموال عمومی و یا خصوصی را نمیدهد، اگر چه مسئولیت و وبال این حوادث بر گردن كسانی است كه امكان تشكیل تجمعات مسالمت آمیز را برای مردم فراهم نكردهاند. چگونه است تجمعات و تظاهراتی که توسط نهادهای حکومتی ترتیب داده میشود هرگز مورد تعرض قرار نمیگیرد ولی اعتراض منتقدان حکومت همیشه با تهدید، ارعاب و آشوب عدهای مواجه میگردد؟! چگونه است در تجمعاتی که توسط نهادهای حکومتی برگزار میشود افرادی تحت عنوان اخلالگر و یا آشوب طلب مشاهده نمیشوند ولی در هر نوع تجمع انتقادی و مسالمت آمیز این افراد حضوری پر رنگ در جهت بر هم زدن نظم و آرامش عمومی دارند؟! چگونه است که در تجمعات حکومتی عوامل و عناصری تحت عنوان لباس شخصی، گروه فشار و یا عوامل خودسر حضور ندارند ولی اگر تجمع و گردهمایی منتقدین برگزار گردد حضوری گسترده و رعب انگیز دارند؟! و چگونه است که تاکنون این افراد در هیچ دادگاهی محاکمه نشدهاند؟!
سلب اعتماد عمومی خسارتی جبران ناپذیر است كه حداقل كشور را در برابر تهدیدهاهای خارجی آسیب پذیر میسازد و چنانچه خدای ناخواسته تهدیدی خارجی متوجه ایران شود حكومت پشتیبانی مردم را از دست خواهد داد. آیا بهتر نیست حکومت به جای رفتار خشن و تهدید و ارعاب و دستگیری و تیر اندازی و ضرب و شتم و کشتار برخوردی اخلاقی نسبت به مردم داشته باشد؟ مگر علیابن ابیطالب (ع) نفرمود: "به خدا سوگند اگر هفت اقلیم را به من دهند تا به مورچه ای ستم روا داشته پوست جوى را از آن بگیرم ، هرگز نمیكنم"؟ آیا پیشوایان دینی ما با مردم به گونهای رفتار میكردند كه جرأت انتقاد نداشته باشند؟ آیا این نوع رفتار، اعتقادات مردم نسبت به اسلام، را خدشهدار نمیکند؟ و این جفای به اسلام نیست؟ قرآن کریم به پیامبر رحمت للعالمین (ص) خطاب میکند: "وَ لَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ / و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً مردم از پیرامون تو پراكنده مىشدند"
4- آزادی جوهر انسانیت است و همچنان كه از دیرباز تا كنون در تعالیم پیامبران و پیشوایان دینی و اندیشمندان و همچنین اعلامیهها و بیانیههای حقوق بشری امروزین مطرح شده است از حقوق سلب ناپذیر انسان است. بنیادی ترین آرمان انقلاب اسلامی نیز آزادی بوده و در اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز صراحتاً آزادی تشكیل اجتماعات به رسمیت شناخته شده است. پس چرا در برابر این حق مشروع و مسلم ملت مقاومت میشود و اجازه راهپیمایی داده نمیشود؟ حکومت که خود را اکثریت میداند از چه بیمناک است؟ حاکمیت که همه امکانات مادی و نظامی و انتظامی و اطلاعاتی و تبلیغاتی را در اختیار دارد و معتقد است منتقدان و معترضان اقلیتی بیش نیستند! حکومتی که مدعی ممتاز ترین دموکراسی در جهان است حداقل همانند آنها رفتار نماید، در همه دموکراسی های امروز جهان اجازه راهپیمایی و یا اعتصاب و یا تحصن را به اقلیت میدهند و مسئولیت حفظ امنیت از آ ن را نیز حکومت به عهده میگیرد. من به عنوان یک شهروند و از باب النصیحه لأئمه المسلمین به حکومت توصیه مینمایم با پافشاری بر یک کار نادرست کاری نادرست تر انجام ندهید و ایران عزیز را دچار آسیب پذیری در برابر تهدیدات خارجی نکنید و با تمسک به بهرهبرداری بیگانه صدای حقطلبانه مردم خود را خاموش ننمایید. بدانید آبروی اسلام و نظام و جمهوریت آن با هیچ مصلحتی قابل معاوضه نیست. امیر مومنان (ع) میفرماید: " بهترین مردم نزد خداوند كسى است كه درستكارى را بر نا درستی ترجیح دهد، هر چند درستكارى، به زیان او باشد و موجب اندوه او شود و بدكارى برای او سود آور باشد و به مال و اعتبار او بیفزاید" نهج البلاغه - خطبه 125
5- به نوبه خود ، با دلی پر از اندوه با خانوادههای دردمند تمامی قربانیان، مجروحان و آسیب دیدگان حوادث روزهای اخیر و خانوادههای صبور و مقاوم زندانیان سر افرازی که جز خدمت به مردم و دفاع از حقوق ملت جرمی مرتکب نشدهاند اظهار همدردی مینمایم و به همهء عوامل و عناصر دخیل در این التهابات و تنش آفرینیها و کسانیکه به نام دفاع از اسلام و انقلاب و نظام خشن ترین برخوردها را نسبت به مردم بی دفاع روا میدارند متذکر میگردم این رفتارها باعث سرعت بخشیدن به زوال حکومت می گردد که: "الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم / حکومت با کفر باقی میماند ولی همراه با ظلم هر گز پایدار نمیماند".
من در مراحل مختلف انقلاب حضور داشتهام، 5 بار از سوی امام خمینی (ره) در مسئولیتهای مختلف منصوب شدم، 2 بار در مسئولیت وزارت کشور قرار گرفتم، 2 بار به مجلس راه یافتم و در طول دوران جنگ در جبهه ها حضور داشتم. برادرانم بارها در طول جنگ مجروح شدند و نهایتا یکی از آنها به فیض شهادت نائل آمد و یکی دیگر از آنها که از قافلهء شهدا جا مانده بود، در پی انجام وظیفهء نمایندگی به سوی رحمت حق شتافت. همواره دل در گرو اسلام و انقلاب و ایران داشتهام و در این راه آنچه را وظیفهء دینی و ملی خود دانستهام انجام داده و میدهم اگر چه برای خود و یا خانوادهام هزینه داشته باشد، چه آنکه بر سر همین آرمانها و عقایدم و دفاع از آنچه حق میپنداشتم زندان جمهوری اسلامی را نیز بدون کمترین شکوه و شکایتی تحمل نمودم و با هیچ کس غیر از خدای خود معامله نکرده و نخواهم کرد (ان شاء الله). بسیاری از دوستانم را به یاد میآورم که در راه دفاع از اسلام و میهن در دوران انقلاب و در جبهههای نبرد به شهادت رسیدند و امروز نظارهگر من هستند که آیا در قبال از دست رفتن آرمان های انقلاب و عزت ایران با بیتفاوتی تنها نظاره گر هستم و یا در حد توانم به وظیفه خود عمل می کنم، به تعبیر هشدار دهنده امام خمینی در ماجرای کاپیتولاسیون: "آن آقایانی كه میگویند باید خفه شد، اینجا هم باید خفه شد؟ … والله، گناهكار است كسی كه داد نزند؛ والله، مرتكب كبیره است كسی كه فریاد نكند"
6- در خاتمه 2 فراز از بیانات امیرمومنان (ع) در نامه خطاب به مالك اشتر را یاد آور میشوم، تا حکمرانان نظام جمهوری اسلامی که از آغاز سودای تحقق حكومت آرمانی شیعه را در سر داشتهاند به ارزیابی خویش بنشینند كه آیا راهی كه در پیش گرفته اند راه امام علی (ع) است؟
کلام اول: قلب خویش را نسبت به ملت خود مملو از رحمت و محبت و لطف کن و همچون حیوان درنده ای نسبت به آنان مباش که خوردن آنان را غنیمت شماری زیرا آنها دو گروه بیش نیستند : یا برادران دینی تواند و یا انسانهائی همچون تو.
کلام دوم: بپرهیز از ریختن خونها بناحق، زیرا که هیچ چیز، مانند ریختن خون حرام سبب غضب خدا و بزرگی عقوبت حق تعالی، و زوال نعمت و کوتاهی عمر دولت نمیشود، پس حکومتت را با ریختن خون حرام تقویت مکن که همین سبب ضعف و سستی و نابودی آن میگردد.
بار دیگر به ارباب حکومت این آیه را متذکر میگردم که:
ألَمْ یأْنِ لِلَّذینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ
آیا وقت آن نرسیده است كه دلهاى مؤمنان در برابر ذكر خدا و حقّ خاشع گردد؟!
من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم / تو خواه از سخنم پند گیر، خواه ملال
والسلام علی من اتبع الهدی
عبدالله نوری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر